اقتصاد قرآني الگوي حماسه اقتصادي
نويسنده: حجة الاسلام كيوان عزتي
منبع: حرف آخر
با توجه به نامگذاري سال 1392 از سوي مقام معظم رهبري به عنوان « سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي » نگاهي خواهيم داشت به 7 آيه از قرآن كريم كه پيامهايي مرتبط با نامگذاري اين سال دارند؛ و سعي ميكنيم با استفاده از بيانات مقام معظم رهبري به شرح اين آيات بپردازيم.
* آيهي اول، آل عمران/ 139: «ولاتهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن كنتم مؤمنين»
ترجمه: و [شما مسلمانان] سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد!
نكته :
طبق صريح آيهي ياد شده، مؤمنين نسبت به ديگران برتري خواهند داشت. از طرف ديگر ميدانيم كه يكي از لوازم برتري، بينيازي اقتصادي از دولتهاي استكباري و خودكفايي مسلمانان است؛ زيرا بديهي است كه نياز و احتياج به ديگران هميشه ملازم با ذلت و اسارت است. از اين رو ملتي كه بخواهد عزيز و سربلند زندگي كند بايد ابتدا خود را از بند اسارت كفار آزاد سازد. چنين ملتي است كه سزاوار صفت ايمان است و ملتي كه با ذلت و خواري دست نياز به سوي بيگانه دراز ميكند، طبق صريح اين آيه، ملت مؤمني نيست.
مقام معظم رهبري :
«آمريكا و اذناب او هرچه تلاش كنند، نخواهند توانست اين ملت را از رسيدن به قلهاى كه امام عزيزش همه را به آن سمت هدايت مىكرد، باز بدارند. اگر تمام گردن كلفتها و قلدرهاى دنيا هم دست در دست يكديگر دهند، نمىتوانند ما را از حركت به سمت جامعهى اسلامى مرفه و عادل و آباد باز بدارند. ما بحمداللَّه ارادهى پيمودن اين راه و انجام اين كار را با لطف الهى و كمك مردم داريم و چيزى هم كم نداريم.
فقط مواظب باشيد وحدت و شور و احساس تكليف را در خود حفظ كنيد. قرآن به مسلمانها خطاب مىكند و مىگويد: «اگر مؤمن باشيد [إن كنتم مؤمنين]، نه از كسى بترسيد و نه سست شويد [ولاتهنوا و لاتحزنوا]. مظهر ايمان، همين شور و نشاط و تلاش و وحدت و حضور در صحنه است؛ دشمن هم از همين مىترسد. تا وقتى حضور قوى و پُرشور شما مردم استمرار دارد، ان شاء اللَّه لطف خدا هم با ما خواهد بود.»[1]
* آيهي دوم، نساء/ 141: «و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً»
ترجمه: و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطي نداده است.
نكته :
در اقتصادي كه مدنظر قرآن است، سعي بر اين است كه با استفاده از سلاح پويايي اقتصاد، حاكميت سياسي دولت اسلامي در روابط با بيگانگان حفظ شود، زيرا در روابط خارجي بين دولتها، مناسبات اقتصادي و سياسي بسيار به هم پيوسته و درهم تنيدهاند، هم اكنون وابستگي سياسياي كه در بسياري از كشورهاي به ظاهر مسلمان مشاهده ميشود، نتيجهي مستقيم وابستگي اقتصادي آنها به ابرقدرتها است. از اين رو براي حفظ اعتبار و حيثيت اسلامي، دولتهاي اسلامي موظف هستند از هرگونه عملي كه راه نفوذ كفار را براي تسلط بر مسلمين ميگشايد، خودداري كنند و پيشاپيش راههاي نفوذي آنان را با تدبير و سياست ببندند و از آن جا كه بزرگترين راه نفوذ آنان، تأمين نيازمنديهاي اقتصادي است، از اين رو اِعمال سياست اقتصادي خودكفا و همياري عموم اقشار در قطع وابستگي و بستن راههاي نفوذي آنان، از مهمترين مسؤوليتهاي ملت اسلامي است.
مقام معظم رهبري :
«يك نكته اين است كه ما هر چه كه عرض ميكنيم، با اين پيشفرضها بايستى ملاحظه بشود. ما چند پيش فرض داريم. يكى اين است كه پيشرفت علمى، ضرورت حياتى كشور در علوم مختلف است؛ البته رتبهبندى علوم را بعد عرض ميكنيم كه يكى از كارهاى مهم است. پيش فرض دوم اين است كه اين پيشرفت علمى، اگرچه كه با فراگيرى علم از كشورها و مراكز پيشرفتهترِ علمى حاصل خواهد شد - بخشى از آن بلاشك اين است - اما فراگيرى علم يك مسأله است، توليد علم يك مسألهى ديگر است. نبايد ما در مسألهى علم، واگن خودمان را به لوكوموتيو غرب ببنديم. البته اگر اين وابستگى ايجاد بشود، يك پيشرفتهايى پيدا خواهد شد؛ در اين شكى نيست؛ ليكن دنباله روى، نداشتن ابتكار، زيرِ دست بودنِ معنوى، لازمهى قطعىِ اين چنين پيشروى است؛ و اين جايز نيست.»[2]
* آيهي سوم تا پنجم، نساء/144، مائده/51 و مائده/57: «يا أيها الذين آمنوا لاتتخذوا الكافرين أولياء من دون المؤمنين، أتريدون أن تجعلوا لله عليكم سلطاناً مبيناً»
ترجمه: اي كساني كه ايمان آوردهايد! كافران را در مقابل مؤمنان براي خود دوست مگيريد. مگر ميخواهيد براي خدا عليه خودتان دليلي آشكار قرار داده باشيد؟!
«يا أيها الذين آمنوا لاتتخذوا اليهود و النصاري أولياء، بعضهم أولياء بعض و من يتولهم منكم فإنه منهم، إن الله لايهدي القوم الظالمين»
ترجمه: اي مؤمنان! يهود و نصاري را به دوستي مگيريد. بعضي از آنها دوستان بعضي ديگرند. هر كه از شما با ايشان دوستي كند خود از ايشان است. همانا خداوند مردم ستمگر را هدايت نميكند.
«يا أيها الذين آمنوا لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار أولياء ، واتقوا الله إن كنتم مؤمنين»
ترجمه: اي كساني كه ايمان آوردهايد! با آن گروه از كفار و اهل كتاب كه دين شما را به سخريه گرفته، بازيچهاش پندارند دوستي نكنيد و از خدا بپرهيزيد اگر مردمي با ايمانيد.
نكته :
در اين آيات ميخوانيم: «مسلمانان از قبول ولايت كفار سخت برحذر داشته شدهاند و از آن جا كه يكي از ريشههاي خطرناكي كه عامل پذيرش ولايت كفار و قبول اين اسارت ميشود، چيزي جز نيازهاي اقتصادي نيست، اين آيات هركدام با بيان ويژهاي تأكيد بر ضرورت عدم تحمل ولايت كفار و يهود و نصاري دارد و طبعاً بهترين علاج آن خودكفايي مسلمين براي رهايي از يوغ كفار است؛ چرا كه نيازمندي، سرانجام آنان را در شبكهي صيد كفار مياندازد و به سيادت و عزت و عظمت آنان لطمه وارد ميسازد.»
مقام معظم رهبري :
«موفقيت هر ملتى در پيشرفتهاى خود، نسبت معكوس با نفوذ بيگانگان و دشمنان در آن كشور دارد. اينها نسبتشان متعاكس است؛ يعنى هرگاه بيگانه و يك قدرت خارجى- ولو آن قدرت خارجى علناً اظهار دشمنى نكرده باشد - نفوذش در بين مردم، قشرهاى مختلف و فضاى سياسى بيشتر باشد، اين ملت از آيندهاى همراه با عزت و همراه با افتخار و تأمين شده، فاصلهاش بيشتر است. نه اين كه با هر بيگانهاى بايد ستيزه گرى كرد؛ نه، گاهى هم انسان به خاطر مصالح، با بيگانهاى دوستى مىكند؛ اما به همان بيگانه دوست هم نبايد اجازه داد كه در امور داخل اين خانه، اين خانواده، اين كشور و اين جامعه بتواند نقش ايفا كند. از اولِ انقلاب كه به كلى رشتههاى نفوذ آمريكا و ديگر قدرتمندان- فقط هم آمريكا نبود؛ منتها بدترينشان آمريكا بود- در اين كشور گسسته شد، اينها دايم در فكر بودند كه به نحوى در داخل كشور نفوذ كنند و به پياده كردنِ فكر خودشان، حرف خودشان، كار خودشان و مقاصد و هدفهاى خودشان بپردازند. از همهي راهها هم براى اين كار استفاده مىكنند.[3]»
* آيهي ششم، فتح/29: «محمد رسول الله؛ و الذين معه أشداء علي الكفار رحماء بينهم، تراهم ركعاً سجداً يبتغون فضلاً من الله و رضواناً، سيماهم في وجوههم من أثر السجود، ذلك مثلهم في التوراة، و مثلهم في الإنجيل كزرع أخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار، وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و أجراً عظيماً»
ترجمه: محمد(صلياللهعليهوآله) فرستادهي خداست؛ و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود ميبيني در حالي كه همواره فضل خدا و رضاي او را ميطلبند؛ نشانهي آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي كه جوانههاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاي خود ايستاده است و به قدري نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وا ميدارد؛ اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد (ولي) كساني از آنها را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، خداوند وعدهي آمرزش و اجر عظيمي داده است.
نكته :
مفاد اين آيه، با توجه به توصيف امت اسلام با جملهي «فاستغلظ فاستوي علي سوقه» (نيرومندي و بر پاي خود ايستادن)، قدرت يافتن مسلمانان و رسيدن آنان به آن درجه از شكوه و عظمتي است كه دشمنان اسلام تاب تحمل آن را نداشته باشند. به طور حتم تا چنين هدفي در عمليات اقتصادي منظور نگردد و مسلمانان خود را از نقش پيرو و دنباله رو بيرون نياورند، نه تنها در صحنهي اقتصاد پيوسته شكست ميخورند، بلكه در اخلاق و فرهنگ كه منشأ هر گونه شكست مادي و معنوي ديگر است، شاهد سقوط قطعي خود خواهند بود. در نتيجه مسلمين بايد اقتصادي خودكفا و غيرمتكي به غير داشته باشند و اقتداري كه به دنبال آن هستند بايد هم اقتدار سياسي، هم اقتدار نظامي و هم قدرت اقتصادي و هم توانمندي فرهنگي باشد.
مقام معظم رهبري :
«اسلام پيروان خود را اين جور تربيت ميكند: «و الّذين معه اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تراهم ركّعا سجّدا يبتغون فضلا من اللَّه و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السّجود»؛ اينها نشانههاى امت اسلامى است. اينها آن معنويتى است كه در آنها وجود دارد؛ آن توكل، آن توجه به خدا، آن تذكر، آن خضوع در مقابل پروردگار. اين، خاصيت پرورش انسان مسلمان و مؤمن است. اسلام اين جور انسانى پرورش ميدهد. در مقابل خداى متعال، خاضع؛ با برادران ايمانى، رحيم، مهربان؛ اخوت اسلامى برقرار؛ اما در مقابل مستكبران، در مقابل ظالمان، مثل كوهِ استوار مىايستند؛ «و مثلهم فى الانجيل كزرع اخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوى على سوقه». اين، همان مراحل رشد امت اسلامى است؛ سر ميزند، رشد ميكند، بالندگى پيدا ميكند، مستحكم ميشود. «يعجب الزّرّاع»؛ خود آن كسانى كه اين زمينه را فراهم كردند، به شگفت مىآيند. اين دست قدرت الهى است كه اين جور انسانها را رشد ميدهد. «ليغيظ بهم الكفّار»؛ دشمن مستكبر وقتى به اين انسان مسلمانِ تربيت شدهى باليدهى در دامان اسلام نگاه ميكند، معلوم است كه به خشم مىآيد و ناراحت ميشود. ما بايد اين جورى عمل كنيم. خود را بسازيم. خود را با قرآن تطبيق دهيم. اخلاق خود را، رفتار خود را، با دوستان، با معارضان و معاندان، با مستكبران، طبق برنامهى قرآن تنظيم كنيم. خداوند متعال وعده كرده است كه به افرادى كه اين جور حركت كنند، پاداش خواهد داد، اجر خواهد داد. اين اجر، هم در دنياست، هم در آخرت. در دنيا عزت است، برخوردارى از زيبايىها و تمتعات الهى در اين عالم است - كه براى انسانها فراهم كرده است - در آخرت هم رضوان الهى و بهشت الهى است.»[4]
* آيهي هفتم، ممتحنه/1: «يا أيها الذين آمنوا لاتتخذوا عدوي و عدوكم أولياء تلقون إليهم بالمودة و قد كفروا بما جاءكم من الحق»
ترجمه: اي كساني كه ايمان آوردهايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد! شما نسبت به آنان اظهار محبت ميكنيد، در حالي كه آنها به آنچه از حق براي شما آمده كافر شدهاند!
نكته :
پارهاي از مؤمنان كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بودند در نهان رابطهي دوستي خود را با برخي از مشركان حفظ كرده بودند تا بدين وسيله كفار مشرك از فاميل و كسانشان در مكه نگهداري كنند و آنها را تحت حمايت خود بگيرند. آيهي ياد شده مسلمانان را حتي از اين مقدار مودت و پيوند برحذر ميدارد. اكنون كه تا اين حد رابطه با كافران ممنوع است بايد ديد اسلام در مورد پارهاي از زمامداران كشورهاي اسلامي كه از نظر بازرگاني، كشاورزي، صنعتي و سرانجام در همهي امور اقتصادي، كشورهاي خود را وابسته به كفار، مشركان و يهود صهيونيست كردهاند، چه نظري دارد. ترديدي نيست كه اين گونه پيوندها قبل از اين كه مسلمانان را از مشكلات اقتصادي نجات بخشد به مفاسد اخلاقي و ضلالتهاي فكري كه منشأ همه گونه وابستگيهاي اقتصادي است، ميكشاند و سرانجام با دريافت وامهاي ربوي، در مقابل تاراج ذخاير ملي، آنان را به ورشكستگي اخلاقي و اقتصادي سوق خواهد داد. بنابراين بار ديگر با صراحت اعلام ميشود كه هيچ گونه راه حلي براي نجات مسلمين از چنگال اين استعمارگران ديو صفت، جز خودكفايي خود مسلمانان، نخواهد بود.[5]
مقام معظم رهبري :
«هر ملتى و كشورى در طول زندگانى ممتد خويش، دورانهايى و حوادثى را مىگذراند كه تأثير آن در سرنوشت تاريخى او، بسى تعيين كننده و ماندگار است و مىتواند او را به نيك بختى و عزت و اقتدار، يا سيه روزى و ذلت و حقارت بكشاند. اين حوادث هر چند سالها به طول انجامد در مقايسه با عمر ملتها، در حكم لحظهاى زودگذر است و اگر ملتى در تند باد چنين حوادثى قرار مىگيرد از خود اراده و هوشمندى و ايمان و استقامت نشان دهد قلههاى شرف و بهروزى را فتح مىكند و قدم در جادهى پيشرفت و تعالى مىگذارد و با هر گردنهى دشوار و سنگلاخى مواجه شود از آن عبور مىكند و خود را به هدف مىرساند. ولى اگر ضعف و تن پرورى و دل سپردن به لذت و راحت موقت و ناهوشمندى و بىارادگى و بىايمانى گريبانگير او شود آيندهى خود را تباه مىكند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مىشود و همهى سختيها و گرفتاريهاى ملل عالم كه ناشى از وابستگى و اسارت است پى در پى و به تدريج بر او مىتند و او را دچار بدبختى دنيا و آخرت مىكند.
ملتهاى پيشرو و موفق جهان در همهى دورانها، ملتهايى هستند كه در يكى از چنين لحظههاى تاريخى تصميمى شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختيهاى مجاهدت و پايدارى را با شوق و شور، تحمل كردهاند و خود را با تلاش و هوشمندى به نقطهى امن و عزت و استقلال رساندهاند. ملت بزرگ ايران در انقلاب اسلامى كبير خود در سال 1357 به اولين پيروزى تاريخى خود رسيد. يكى از زيباترين و شگفت انگيزترين نمايشها را از اين گونه در صحنهى تاريخ اجرا كرد. رژيم پهلوى كه در بىكفايتى و فساد و سرسپردگى به بيگانگان در ميان حكومتهاى فاسد اين منطقه از همه روسياهتر بود در طول دهها سال حكومت خود بزرگترين ضربهها را بر ملت و كشور ايران وارد آورده بود، ملت را با ديكتاتورى خشن و سركوب بىرحمانه از صحنهى سياسى كشور بيرون رانده، منافع كشور را قربانى بندوبست با قدرتهاى مداخلهگر و كمپانيهاى غارتگر كرده، جوانان را با رواج ابتذال و شهوترانى از انديشيدن به سرنوشت كشور بازداشته و صداى هر معترض و آزاديخواهى را در گلو شكسته بود.
با نابود كردن كشاورزى ملى و وابسته كردن صنعت ناقص و معيوب و باز گذاشتن دست بيگانگان حريص و نوكران دربار و غارت منابع نفتى و بذل و بخشش ثروت ملى به اربابان آمريكايى و اروپايى و ويران كردن روستاها و تبديل ايران به بازار كالاهاى بىارزش خارجى و پسماندهى محصولات كشاورزى آمريكا و برنامههاى خائنانهى ديگرى از اين قبيل، اقتصاد كشور را دچار انحطاط مزمن و وابسته به ارادهى قدرتهاى خارجى كرده و رگ حيات ملت را به دست دشمنان سپرده بود.
[...] نهضت اسلامى به رهبرى امام خمينى عظيم در ميانهى سالهاى 1341 تا 1357 در چنين شرايطى آغاز شد و رشد و تكامل يافت. امام بزرگوار ما با تكيه به تعاليم اسلام ناب محمدى(صلياللهعليهوآله) و با اعتماد به ايمان دينى مردم و با شجاعت و اخلاص و توكل كم نظير خود، راه مبارزه را در ميان سختيها و مصائب طاقت فرسا گشود و پيش رفت و صبورانه و پيامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعيتهاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد. ملت ايران كه از اولين قدمها به نداى اين مرد الهى و روحانى گوش فراداده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگيزهى نيرومند ايمان و عشق به اسلام، فداكاريها و جانفشانيهاى فراموش ناشدنى كردند.
[...] در سازندگى مادى كشور آنچه در اين بيست سال اتفاق افتاده، در همهى دوران حكومت جباران پهلوى و پيش از آن بىسابقه است و حجم خدماتى كه در اين مدت به دست فرزندان كشور و پروردگان انقلاب تقديم ايران عزيز شده است فهرستى بلند و افتخارآميز دارد و البته در رأس همهى آنها و مهمترين خدمت انقلاب در زمينهى بناى علمى و عمرانى كشور، روح خودباورى و اعتماد به نفسى است كه سرمايهى از دست رفتهى ملت ايران در طول قرنهاى اخير بود و نابود كردن آن، گناه بزرگ پادشاهان بىكفايت و دست نشاندهي غرب بوده است.
امروز ايرانى احساس مىكند كه خود قادر به ادارهى كشور، قادر بر سازندگى، قادر بر عبور از موانع و قادر بر ابتكار و نوآورى است و اين همان سرمايهى لايزالى است كه هر ملتى را در رسيدن به هدفهاى خود كامياب مىسازد و همين است كه در 20 سال گذشته آن همه افتخارات را در زمينههاى علمى و صنعتى و نظامى و سياسى نصيب ملت ايران كرده است.»[6]
پينوشتها:
1. بيانات در مراسم بيعت جمع كثيرى از اقشار مختلف مردم سراسر كشور؛ 18/04/1368
2. بيانات در ديدار نخبگان علمى و اساتيد دانشگاهها؛ 03/07/1387
3. بيانات در ديدار دانشجويان و دانشآموزان و جانبازان؛ 11/08/1379
4. بيانات در ديدار مسؤولان نظام در روز ميلاد پيامبر(صلياللهعليهوآله)؛ 02/12/1389
5. پيامهاي اقتصادي قرآن، دكتر سيدجمال الدين موسوي اصفهاني
6. پيام به ملت ايران به مناسبت بيستمين سالگرد انقلاب اسلامى؛
نظرات شما عزیزان: